ما را چو ز عشق میشود راست مزاج
عشق است طبیب ما و داروی علاج
پیوسته بدین عشق نخواهد رفتن
این عشق ز کس نزاد و نیداد نتاج
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
ما را چو ز عشق میشود راست مزاج
عشق است طبیب ما و داروی علاج
پیوسته بدین عشق نخواهد رفتن
این عشق ز کس نزاد و نیداد نتاج
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زلفت ستمی بر رخ سیمین ای کاج
تا بستدمی ز بار سیم تو خراج
بس بر سر میدان وصالت زدمی
چوگان چو آبنوس بر گوی چو عاج
چشمت که طریق سحر ازو یافت رواج
از بابل و کشمیر همی گیرد باج
عیار صفت ربوده گاه تاراج
از تن ها سر چنانک از سرها تاج
ای امر تو عقد بند پیوند مزاج
عالم بتو در فطرت و خلقت محتاج
امراض مشاکل امور امکان
از فیض وجوب تو طلبکار علاج
هرچند به ملک تن بود صاحب تاج
بر گردن عشق، عقل نگذارد باج
بر عشق مسلط نشود عقل، آری
مه نور ز مهر هدیه گیرد، نه خراج
دم سردی زاهدان کافورمزاج
افسرد حرارت به عروق و اوداج
پر بی مزه گشته دور گردون، چه شدند
آنها که دهند دور پیمانه رواج؟
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.