دور است ز تو نظر بهانه اینست
کاین دیدهٔ ما هنوز صورت بین است
اهلیت روی تو ندارد لیکن
چون برکند از تو دل که جان شیرین است
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
دور است ز تو نظر بهانه اینست
کاین دیدهٔ ما هنوز صورت بین است
اهلیت روی تو ندارد لیکن
چون برکند از تو دل که جان شیرین است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
اندر دل من عشق تو چون نور یقین است
بر دیده من نام تو چون نقش نگین است
در طبع من و همت من تا بقیامت
مهر تو چو جانست و وفای تو چو دین است
تندی کنی و خیره کشیت آئین است
تو دیلمی و عادت دیلم این است
زوبینت ز نرگس سپر از نسرین است
پیرایهٔ دیلم سپر و زوبین است
ای دل اگرت بصیرت حق بین است
پیوسته براق همّتت در زین است
چون مور میان ببند در خدمت خلق
کان ملک سلیمان که شنیدی این است
هر چند که دل را غم عشق آیین است
چشم است که آفت دل مسکین است
من معترفم که شاهد دل معنی است
اما چه کنم؟ که چشم صورت بین است
در مرگ، حیاتِ اهل داد و دین است
وز مرگ، روانِ پاک را تمکین است
آن مرگ لقاست، نی جفا و کین است
نامرده همی میرد و مرگش این است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.