گنجور

 
مولانا

مستم ز می عشق خراب افتاده

برخواسته دل از خور و خواب افتاده

در دریائی که پا و سر پیدا نیست

جان رفته و تن بر سر آب افتاده

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode