گفتم چکنم گفت که ای بیچاره
جمله چکنم بسازم آن یکباره
ور خود چکنم زیان شوی آواره
آنجا بروی که بودهای همواره
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
گفتم چکنم گفت که ای بیچاره
جمله چکنم بسازم آن یکباره
ور خود چکنم زیان شوی آواره
آنجا بروی که بودهای همواره
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای گشته دلم در غم تو صد پاره
عیش و طرب از نزد رهی آواره
من خود که بوم؟ کشتهای اندر غم تو
شیران جهان چو روبهان بیچاره
عمری گشتم شیفته و آواره
نومید شدم زخویشتن یکباره
ای آنک به هیچ چاره محتاج نئی
دریاب کسی را که ندارد چاره
در کار تو صاحب نظران نظاره
تو غرقه بدریای هوس یکباره
رو چارۀ روز واپسین ساخته دار
ران پیش که گویند که آن بیچاره
ای با تو جهان ظریف و شادی باره
تو جامه شادیی و مالی پاره
تنها خورشید آن دهد عالم را
کان را ندهد مه و هزار استاره
ای شاه بتان و رشک صد مهیاره
گر سوی فلک گهی کنی نظاره
در پیش تو بره حمل چرخ کشد
با هفت قماش سبعه سیاره
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.