حرص و حسد و کینه ز دل بیرون کن
خوی بدو اندیشه تو دیگرگون کن
انکار زیان تست زو کمتر گیر
اقرار ترا سود دهد افزون کن
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
حرص و حسد و کینه ز دل بیرون کن
خوی بدو اندیشه تو دیگرگون کن
انکار زیان تست زو کمتر گیر
اقرار ترا سود دهد افزون کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سودای میان تهی، ز دل بیرون کن
از ناز بکاه و بر نیاز افزون کن
استاد تو عشق است، چو آنجا برسی
او خود بزبان حال گوید، چون کن
در راه طلب دیدهٔ خود را خون کن
وآنگاه تو اسرار درون بیرون کن
گر بی خبری باش تو ساکن چو جماد
ور باخبری پس حرکت موزون کن
سودای میان تهی ز سر بیرون کن
وز ناز بکاه و در نیاز افزون کن
استاد تو عشق است چو آنجا برسی
او خود به زبان حال گوید چون کن
ساقی نظری بعاشق محزون کن
رحمی بدل شکسته پر خون کن
آبی چشمان ز کوثر وصل مرا
وین دوزخ حسرت از دلم بیرون کن
بالاتر از آنی که بگویم چون کن
خواهی جگرم بسوز و خواهی خون کن
من صورتم و ز خود ندارم خبری
نقاش توئی عیب مرا بیرون کن
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.