دل میگوید که نقد این باغ دریم
امروز چریدیم و به شب هم بچریم
لب میگزدش عقل که گستاخ مرو
گرچه در رحمت است زحمت ببریم
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
دل میگوید که نقد این باغ دریم
امروز چریدیم و به شب هم بچریم
لب میگزدش عقل که گستاخ مرو
گرچه در رحمت است زحمت ببریم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای دوست بیا تا غمِ فردا نخوریم
وین یک دمِ عمر را غنیمت شمریم
فردا که ازین دیرِ فنا درگذریم
با هفتهزارسالگان سربهسریم
مانندهٔ باد اگر چه بیپا و سریم
پیوسته چو آتش ره بالا سپریم
زان پیش که رخت ما سوی خاک کشند
ما خاک فروشیم و بدان آب خوریم
سبحانالله غمی به پایان نبریم
الا که ازو در دگری مینگریم
آن شد که ستاره میشمردیم به روز
اکنون همه روز و شب نفس میشمریم
چون آتش اگرچه از هوا برگذریم
وز آب روان اگرچه پاکیزه تریم
هم خاک شویم از آنکه خاکی گهریم
بادست جهان باده بده تا بخوریم
چشم تو کزو در هوس یک نظریم
گفتم نظری از و بجانی بخریم
با جان بداده چون بهم در نگریم
باچشم تو همچو ابرویت سر بسریم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.