تا کاسهٔ دوغ خویش باشد پیشم
والله که به انگبین کس نندیشم
ور بیبرگی به مرگ مالد گوشم
آزادی را به بندگی نفروشم
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
تا کاسهٔ دوغ خویش باشد پیشم
والله که به انگبین کس نندیشم
ور بیبرگی به مرگ مالد گوشم
آزادی را به بندگی نفروشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای سرو سپاه خسرو ای ماه حشم
یک جرعه اگر از می وصلت بچشم
از خط تو چون قلم همی سرنکشم
بر آتش تیمار تو چون عود خوشم
رفتم بر اسب تا به به جرمش بکشم
گفتا که نخست بشنو این عذر خوشم
نه گاو زمینم که جهان بردارم
یا چرخ چهارمم که خورشید کشم
بگذار که خویش را به زاری بکشم
مپسند که بار شرمساری بکشم
چون دوست به مرگ من به هر حال خوش است
من نیز به مرگ خود به هر حال خوشم
بگذار که خویش را به خواری بکشم
مپسند که بار شرمساری بکشم
چون دوست به مرگ من به هر حال خوشست
من نیز به مرگ خود به هر حال خوشم
گر عمر به مستی گذرد ور به هشم
از دست رقیب یک نفس نیست خوشم
با این همه کین باز کند مهر اظهار
فریاد از این طبیب بیمار کشم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.