مادر عشق طفل عاشق را
پیش سلطان بیامان نبرد
تا نشد بالغ و ز جان فارغ
پیش آن جان جان جان نبرد
روبه عقل گرچه جهد کند
ره بدان صارم الزمان نبرد
جان فدا عشق را که او دل را
جز به معراج آسمان نبرد
عاشقان طالب نشان گشته
عشقشان جز که بینشان نبرد
خون چکیدهست ره ره این نه بس است
عاشقی جز که خون فشان نبرد
هر کشان خون نه بوی مشک دهد
تو یقین دان که بوی آن نبرد
دیده را کحل شمس تبریزی
جز به معشوق لامکان نبرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بر تن او به بد گمان نبرد
ور برد زو بدان که جان نبرد
به طریقی که کس گمان نبرد
ور برد زان دو شحنه جان نبرد
شاه و سرهنگ ره به آن نبرد
دزد طرارش از میان نبرد
تا کسی جان به آن جهان نبرد
از بلای رقیب جان نبرد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.