اتاک الصوم فی حلل السعود
فدم واسلم علی رغم الحسود
وصم وافطر و عید فی نعیم
لک العمر المؤبد بالخلود
فلا زالت تزف لک التهانی
مهناة منالملک الودود
فشکرا ثم شکرا ثم شکرا
لاوراد العطا خیرالورود
و سقیا ثم سقیا ثم سقیا
لجود بعد جود بعد جود
و کأسا قد سقیناه دهاثا
یری رقراقها تحتالجلود
ینابیع جرت شرقا و غربا
کانهارالجنان بلا رکود
و نیران الشباب موقدات
بسعد لا یخاف منالخمود
براح الروح روحی! قرعینا
و یا نفسی دعاک الجد عودی
و ارضالله واسعة فسیح
الی رب رؤف بالوفود
ینادی ربنا، عودوا الینا
اجبیونا و اوفوا بالعقود
ازهدا فی ملاقاتی و عندی
وجود، فی وجود فی وجود
ولم یخسر طلوب فی فنائی
ولم یمکن خلاف فی وعودی
خمش کردم که هر ناگفتهٔ را
بدیدم من که دیدی و شنودی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فروغ نور ظلمت را ز دودی
پس این کون و فساد ما نبودی
مو را نه فکر سودایی نه سودی
نه در دل فکر بهبودی نه بودی
نخواهم جو کنار و چشمه سارون
که هر چشمم هزارون زنده رودی
به هر تیشه که بر سنگ آزمودی
دو همسنگش جواهر مزد بودی
نهان از عقل و پیدا در وجودی
ز نور ذات خود عکسی نمودی
شنودم من که چاکر را ستودی
کی باشم من تو لطف خود نمودی
تو کان لعل و جان کهربایی
به رحمت برگ کاهی را ربودی
یکی آهن بدم بیقدر و قیمت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.