گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مولانا

در لطف اگر بروی شاه همه چمنی

در قهر اگر بروی که را ز بن بکنی

دانی که بر گل تو بلبل چه ناله کند

املی الهوی اسقا یوم النوی بدنی

عقل از تو تازه بود جان از تو زنده بود

تو عقل عقل منی تو جان جان منی

من مست نعمت تو دانم ز رحمت تو

کز من به هر گنهی دل را تو برنکنی

تاج تو بر سر ما نور تو در بر ما

بوی تو رهبر ما گر راه ما نزنی

حارس توی رمه را ایمن کنی همه را

اهوی الهوا امنو فی ظل ذو المننی

آن دم که دم بزنم با تو ز خود بروم

لو لا مخاطبتی ایاک لم ترنی

ای جان اسیر تنی وی تن حجاب منی

وی سر تو در رسنی وی دل تو در وطنی

ای دل چو در وطنی یاد آر صحبت ما

آخر رفیق بدی در راه ممتحنی