مطرب جانهای دل برده
تا به شب تا به شب همین پرده
جانهایی که مست و مخمورند
بر سر باده بادهای خورده
در خرابات مفردان رفته
خرقه آب و گل گرو کرده
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
مطرب جانهای دل برده
تا به شب تا به شب همین پرده
جانهایی که مست و مخمورند
بر سر باده بادهای خورده
در خرابات مفردان رفته
خرقه آب و گل گرو کرده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای به فضل و کفایت و دانش
دور گردون چو تو نیاورده
ببر من دوستانی آمده اند
هرگز از یکدیگر نیازرده
حال ها دیده کام ها رانده
[...]
ای زده بر فلک سراپرده
رخت بر تخت عیسی آورده
ای که از رشک نردبان فلک
با خود از خاک بر فلک برده
گر کسان گرسنه گرد تو در
[...]
شه چو از گرگ دست و پا برده
شیر با او به دست و پا مرده
یار خود دیده در پس پرده
تن به جان مانده، جان فدا کرده
وین زمین چون بساط گسترده
آگه و خویش کرده چون مرده
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.