گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مولانا

بیا ای آنک بردی تو قرارم

درآ چون تنگ شکر در کنارم

دل سنگین خود را بر دلم نه

نمی‌بینی که از غم سنگسارم

بیا نزدیک و بر رویم نظر کن

نشانی‌ها نگر کز عشق دارم

بسوزم پرده هفت آسمان را

اگر از سوز دل دودی برآرم

خزان گر باغ و بستان را بسوزد

بخنداند جهان را نوبهارم

جهان گوید که بازآ ای بهاران

که از ظلم خزان صد داغ دارم

بگردان ساقیا جام خزانی

که از عشق بهار اندر خمارم

بده چیزی که پنهان است چون جان

به جان تو مده بیش انتظارم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode