المنه لله که ز پیکار رهیدیم
زین وادی خم در خم پرخار رهیدیم
زین جان پر از وهم کژاندیشه گذشتیم
زین چرخ پر از مکر جگرخوار رهیدیم
دکان حریصان به دغل رخت همه برد
دکان بشکستیم و از آن کار رهیدیم
در سایه آن گلشن اقبال بخفتیم
وز غرقه آن قلزم زخار رهیدیم
بیاسب همه فارس و بیمی همه مستیم
از ساغر و از منت خمار رهیدیم
ما توبه شکستیم و ببستیم دو صد بار
دیدیم مه توبه به یک بار رهیدیم
زان عیسی عشاق و ز افسون مسیحش
از علت و قاروره و بیمار رهیدیم
چون شاهد مشهور بیاراست جهان را
از شاهد و از برده بلغار رهیدیم
ای سال چه سالی تو که از طالع خوبت
ز افسانه پار و غم پیرار رهیدیم
در عشق ز سهروزه و از چله گذشتیم
مذکور چو پیش آمد از اذکار رهیدیم
خاموش کز این عشق و از این علم لدنیش
از مدرسه و کاغذ و تکرار رهیدیم
خاموش کز این کان و از این گنج الهی
از مکسبه و کیسه و بازار رهیدیم
هین ختم بر این کن که چو خورشید برآمد
از حارس و از دزد و شب تار رهیدیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.