دولتی همسایه شد همسایگان را الصلا
زین سپس باخود نماند بوالعلی و بوالعلا
عاقبت از مشرق جان تیغ زد چون آفتاب
آن که جان میجست او را در خلا و در ملا
آن ز دور آتش نَماید چون رَوی نوری بوَد
همچنان که آتشِ موسی برای ابتلا
الصلا پروانهجانان قصدِ آن آتش کنید
چون بلی گفتید اول درروید اندر بلا
چون سمندر در میان آتشش باشد مقام
هر که دارد در دل و جان این چنین شوق و ولا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای همیشه جان بدخواهان فکنده در بلا
بر تو بهروزی و پیروزی همیشه مبتلا
جز بقول نیک ناید هرگز از لفظت نعم
جز بشغل بد نیاید هرگز از قول تو لا
آن مخالف را که گیتی در بلا بود از بدش
[...]
دولتی همسایه شد همسایگان را الصلا
زین سپس باخود نماند بوالعلی و بوالعلا
تا جمالت عاشقان را زد به وصل خود صلا
جان و دل افتاده اندر زلف و خالت در بلا
آنچه جان عاشقان از دست هجرت مىکشد
کس ندیده در جهان جز کشتگان کربلا
ترک ما گر مىکند رندى و مستى جان من
[...]
تشنه لب کیست خدایا که ز فردوس علا
به سوی کرب و بلا
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.