دلم افسرده آه سرد من بین
ز بیدردی بدردم دردمن بین
رود چون در رهت بر باد خاکم
پریشان در هوایت گرد من بین
چمنها از تو سبز ای ابر رحمت
بحرمان گیاه زرد من بین
نخواهی گر کشی از درد رشکم
بدرد غیر منگر درد من بین
درین دشت از پی چابکسواران
شتابان گرد صحرا گرد من بین
دلم افسرده است اما بیادت
فروزد آتش آه سرد من بین
رساند او را بمن مشتاق آهم
بیا و گنج باد آورد من بین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیا جانا دل پر درد من بین
سرشک گرم و آه سرد من بین
غم مهجوری و بار صبوری
همه بر جان غم پرورد من بین
چو جان ازگرد تن دامن فشاند
[...]
نگارینا دل پر درد من بین
دل پر درد غم پرورد من بین
سوارا در پیت افتاده گردم
نگاهی از قفا کن گرد من بین
ره آوردم بجز دست تهی نیست
[...]
طبیبا، جان غم پرورد من بین
چو درمانم تو داری، درد من بین
تو کز می، چهره ی گلرنگ داری
به این شکرانه رنگ زرد من بین
بکویت نقد جان آورده از راه
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.