گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
محتشم کاشانی

فارس میدان معنی حامدی بی‌نظیر

آن که بود از بدو فطرت از سخندانان تمام

طبعش از شوخی چو میلی داشت از اندازه بیش

با رخ گلفام و چشم شوخ و قد خوش خرام

شد مریض عشق و دردش بس که بی درمان فتاد

می‌کشیدش خوش از کف توسن مستی لگام

در قیام این قیامت دل گمانی برد و گفت

دور گوئی شد بهی زان شاعر شیرین کلام

چون یقین گشت این گمان از گفتهٔ موزون دل

بهر تاریخ او برون آمد دو تاریخ تمام

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode