گنجور

 
محتشم کاشانی

دیده‌ام مست و سرانداز و غزلخوان برهی

شاه مشرب پسری ترک وشی کج کلهی

نخل آتش ثمری سرو مرصع کمری

عالم‌افروز سهیلی علم افراز مهی

قدر بَهاینده جان چشم فریبندهٔ دل

طرفهٔ طاوس خرامی عجب آهو نگهی

ملک دل می‌رود از دست که کردست ظهور

شاه عاشق حشمی خسرو یک دل سپهی

نقد جان بر طبق عرض نه ای دل که رسید

باج خواهنده مهی کیسه تهی پادشهی

غیر ازو گر همه جان برد و بحل گشت که دید

جان ستان آدمی رستمی بی‌گنهی

محتشم بهر فرود آمدن آن شه حسن

ساز از دیده وثاقی و ز دل بارگهی

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode