عجب گیرنده راهی بود در عاشق رباییها
نگاه آشنای یار پیش از آشناییها
ز حالت بر سر تیر اجل در رقص میرد
دل نخجیر را هر نغمه زان ناوکساییها
نیاری پای کم ای دل که خواهد کرد ناز او
به جنس پربهای خود خریدارآزماییها
به جایی میرسد شخص هوس در ملک خود کامان
که آنجا زا وفا به مینماید بیوفاییها
در و دیوار معبدهاست از حرف ظهور او
که خواهد شد به رسوایی بدل آن نارساییها
به این صورت که زادت مادر ایام دانستم
که در عهد تو خواهد داد داد فتنهزاییها
چو دادی محتشم وی را به خود راهی چه سودا کنون
ز دست تندخوییهاش این انگشتخاییها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به داغ غربتم واسوخت آخر خودنماییها
برآورد از دلم چون ناله اظهار رساییها
غبارانگیز شهرت نیست وضع خاکسار ما
خروشی داشتم گم کردهام در سرمهساییها
هوادار مزاج طفلیام اما ازین غافل
[...]
پس از عمری که فرسودم به مشق پارساییها
گدا گفت و به من تن درنداد از خودنماییها
فغان زان بلهوس برکش محبت پیشه کش کز من
رباید حرف و آموزد به دشمن آشناییها
بت مشکلپسند از ابتذال شیوه میرنجد
[...]
اگر اینست با خوبان عالم آشناییها
توان کردن چو نی فریاد از دست جداییها
نآمد زورق من در کنار ساحل وصلش
به بحر عشق هر چندی که کردم ناخداییها!
توان دریافت از مضمون من کوتاهی فکرم
[...]
خودی را مردمآمیزی دلیل نارساییها
تو ای درد آشنا بیگانه شو از آشناییها
به درگاه سلاطین تا کجا این چهرهساییها
بیاموز از خدای خویش ناز کبریاییها
محبت از جوانمردی به جایی میرسد روزی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.