گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
محتشم کاشانی

ای پری راه دیار آن پری پیکر بپرس

خانهٔ قصاب مردم کش از آن کافر بپرس

با حریفان حرف آن مه بر زبان آور به رمز

از نظر بازان ره آن قصر و آن منظر بپرس

در هوایش تیز رو چون کوکب سیاره شود

وز هواداران آن سرو بلند اختر بپرس

جان سوی او رفته زان محبوب جانبازش طلب

دل بر او مانده احوالش از آن دلبر بپرس

بعد پرسش ای صبا با او بگو ای بی‌وفا

از وفا یک ره تو هم زان بی‌دل ابتر بپرس

عاشق قصاب را خون خود اندر گردن است

با تو گفتم محتشم گر نیستت باور بپرس

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode