آن سینه که مهر تو مه دارد
روزی چه شبان سیه دارد
قربان وفای دلی گردم
کو جانب عشق نگه دارد
اقلیم ملاحت را نازم
کامروزه بمثل توشه دارد
جانم به فدای زنخدانی
کان یوسف حسن به چه دارد
در حلقۀ زلف خم اندر خم
یک سلسله خیل و سپه دارد
شاها دل غمزده ام گله ها
زان صاحب تاج و کله دارد
هر چند که بنده گنهکارم
گر لطف کنی چه گنه دارد
ای سرو سهی قد، مفتقرت
عمریست که چشم بره دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.