گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
میبدی

جمهور مفسران بر آنند که این سوره جمله مکّی است و از علی (ع) روایت کرده‌اند که میان مکّه و مدینه فرو آمد، و گفته‌اند همه مکّی است مگر دو آیت: وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ و قوله: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ. یحیی بن سلام گفت همه مکّی است مگر ده آیت از اوّل سوره. و درین سوره دو آیت منسوخ است: یکی وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْکِتابِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ این در شأن اهل کتاب فرو آمد پس منسوخ گشت باین آیت که در سورة التوبة است: قاتِلُوا الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْیَوْمِ الْآخِرِ الی قوله وَ هُمْ صاغِرُونَ و آیت دیگر: وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیاتٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّمَا الْآیاتُ عِنْدَ اللَّهِ، تا اینجا محکم است، و منسوخ این قدر است که: وَ إِنَّما أَنَا نَذِیرٌ مُبِینٌ بآیت سیف منسوخ گشت. امّا عدد آیات و کلمات و حروف این سوره گفته‌اند هفتاد و نه آیت است و هزار و نهصد و هشتاد و یک کلمه، و چهار هزار و صد و نود و پنج حرف و در فضیلت سوره ابیّ کعب گوید: قال رسول اللَّه (ص): «من قرأ سورة العنکبوت کان له من الاجر عشر حسنات بعدد کل المؤمنین و المنافقین.

الم سبق الکلام فیه و وقوع الاستفهام بعده یدلّ علی استقلالها و انقطاعها عمّا بعدها فی هذه السورة و غیرها من السور.

أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا هذا الکلام فی صورة الاستفهام لکنّه تقریع و توبیخ، و الناس هاهنا اصحاب رسول اللَّه الذین جزعوا من اذی المشرکین، و المعنی احسبوا و ظنّوا ان یهملوا و یقتصر منهم علی ان یقولوا آمنّا، ای صدّقنا بما اخبرتنا و لا یمتحنون بما یظهر حقیقة ایمانهم من انواع الاختبار و الابتلاء، لا یصابون بشدائد الدنیا و اذی المشرکین، و انّما فتنوا لیظهر المخلص من المنافق و الصادق من الکاذب.

و قیل معناه اظن المؤمنون ان یهملوا فلا یؤمروا و لا ینهوا و لا یختبروا بشدائد الشرائع کالصّلاة و الصوم و الحج و الجهاد. و قیل لا یُفْتَنُونَ ای لا یعاملون معاملة المختبر و ذلک انّ اللَّه تعالی انّما یجازی عباده علی ما یظهر منهم لا علی ما یعلم منهم، فانّهم انّما یستحقون الجزاء علی کسبهم و علم اللَّه لیس من کسبهم. و فائدة اخبار اللَّه تعالی بهذا ان یوطّن المکلف نفسه علی ذلک المحن، فاذا نزل به الامر کان ذلک ایسر علیه.

در سبب نزول این هر دو آیت خلافست میان علماء تفسیر: شعبی گفت: قومی بودند در مکه بظاهر اقرار دادند باسلام و هجرت نکردند بمدینه تا اصحاب رسول با ایشان نوشتند که اقرار مجرد با سلام شما را بکار نیاید، و نپذیرند تا آن گه که هجرت کنید و برسول خدا پیوندید. ایشان برخاستند و قصد مدینه کردند. مشرکان مکه بر پی ایشان رفتند تا بر هم رسیدند و جنگ کردند. قومی از ایشان کشته شدند و قومی برستند. این دو آیت در شأن ایشان فرو آمد، و آن آیت که در سورة النحل است: ثُمَّ إِنَّ رَبَّکَ لِلَّذِینَ هاجَرُوا مِنْ بَعْدِ ما فُتِنُوا ثُمَّ جاهَدُوا وَ صَبَرُوا إِنَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحِیمٌ‌. مقاتل گفت در شأن مهجع بن عبد اللَّه فرو آمد، مولی عمر خطاب اوّل قتیلی از مسلمانان روز بدر او بود، رماه عامر بن الحضرمی بسهم فقتله. رسول خدا گفت آن روز: «سید الشهداء مهجع و هو اوّل من یدعی الی باب الجنّة من هذه الامة»

مادر و پدر و عیال وی زاری کردند چون خبر بایشان رسید ربّ العالمین در شأن ایشان این آیت فرستاد و ایشان را خبر کرد که: ناچار بمؤمنان رسد در دنیا بلا و مشقّت در ذات اللَّه جلّ جلاله و در کار دین. مجاهد گفت در شأن عمّار یاسر فرو آمد که مشرکان او را تعذیب میکردند و میرنجانیدند. پس ربّ العالمین تعزیت و تسلیت ایشان را آیت فرستاد: وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ باز نمود و بیان کرد که امتحان ایشان نه چیزی بدیع است، که خود با ایشان میرود، بلکه پیشینیان را همین بود از انبیا و مؤمنان، فمنهم من نشر بالمنشار و منهم من قتل. و ابتلی بنو اسرائیل بفرعون فکان یسومهم سوء العذاب. فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا فی ایمانهم وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبِینَ و اللَّه تعالی عالم بهم قبل الاختبار. مقاتل گفت: علم اینجا بمعنی رؤیت است و نظیر این در قرآن فراوانست و قال بعضهم معناه لیجازیّن الصادقین علی صدقهم و الکاذبین علی کذبهم و قیل لیمیّز اللَّه الصادقین من الکاذبین کقوله: لِیَمِیزَ اللَّهُ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ. و قیل نزلت الآیة فی جماعة من المؤمنین و عدوا ان یجاهدوا مع النبی (ص)، فمنهم من انجز وعده و منهم من اخلف.

أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ یعنی الشرک أَنْ یَسْبِقُونا یعنی یعجزونا و یفوتونا فلا نقدر علی الانتقام منهم ساءَ ما یَحْکُمُونَ بئس ما حکموا حین ظنوا ذلک، و موضع ما نصب، ای ساء حکما حکمهم کما تقول نعم رجلا زید.

و یجوز ان یکون رفعا علی معنی ساء الحکم حکمهم.

مَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ یعنی من کان یرجو اللَّه فی یوم لقائه و یطمع فی ثوابه فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ الذی اجّله لبعث خلقه للجزاء من الثواب و العقاب لَآتٍ قریبا. و قیل معنی یَرْجُوا یخاف، ای من کان یخاف الموت و المصیر الی اللَّه و الی موضع المحاسبة و المجازاة فلیتقدم فی اصلاح اعماله بالتوبة، فان اجل اللَّه و هو اجل الموت الذی کتبه علی جمیع عباده سیأتیه. و تلخیص الکلام انّ من یخشی اللَّه او یأمله فلیستعد له و لیعمل لذلک الیوم کما قال تعالی: فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً. وَ هُوَ السَّمِیعُ لقول من قال آمنت الْعَلِیمُ بصدقه فیه و کذبه. و اکثر ما تری فی القرآن من ذکر لقاء اللَّه و کذلک فی الحدیث، یراد به الساعة کقوله (ص): لقاؤک حق‌

و کقوله: لقی اللَّه و ما علیه خطیئة، و کقوله: ما منکم من احد الا و هو یلقی اللَّه لیس بینه و بینه ترجمان هذا و امثاله.

وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما یُجاهِدُ لِنَفْسِهِ ای من جاهد نفسه بالصبر علی طاعة اللَّه و جاهد الکفّار بالسیف و جاهد الشیطان بدفع وساوسه فانّما یجاهد لنفسه، له ثوابه و منفعته. إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ لم یأمرهم بالطاعة لحاجة منه الیها، ثم بیّن انّ النفع فیها یرجع الی المطیع.

فقال تعالی: وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ، یعنی من آمن باللّه و رسله و اطاع اللَّه فیما امره به فان اللَّه مع غناه عنه و عن اعماله یکافیه علی اعماله بتکفیر السیّئات. و التکفیر اذهاب السیئة و ابطالها بالحسنة ثم یتفضّل علیه بالثواب فذلک قوله: وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِی کانُوا یَعْمَلُونَ، یعنی باحسن اعمالهم و هو طاعة اللَّه و اداء الفرائض. و قیل معناه: و لنعطینّهم اکثر ما عملوا و احسن، ای بالواحد عشر او بالواحد سبعین، کما قال تعالی: مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها و انّما قال أَحْسَنَ لانّ المباحات من الحسنات و لا یثاب علیها.

وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حُسْناً ای برّا بهما و عطفا علیهما، و المعنی اوصیناه فیما انزلناه من الکتب علی رسلنا ان یفعل بوالدیه ما یحسن. و قیل وصینا الزمنا و نصب حُسْناً علی المصدر، تقدیره بان یحسن حسنا.

وَ إِنْ جاهَداکَ لِتُشْرِکَ بِی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ ای ما لیس لک به حجّة، لانّ الحجة طریق العلم، فَلا تُطِعْهُما. و جاء فی الحدیث: لا طاعة لمخلوق فی معصیة الخالق.

ثم اوعد بالمصیر الیه فقال: إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ اخبرکم بصالح اعمالکم و سیئها فاجازیکم علیها. این آیت در شأن سعد بن ابی وقّاص فرو آمد و مادر وی: حمنة بنت ابی سفیان بن امیة بن عبد شمس بن عبد مناف، چون سعد مسلمان شد مادر وی سوگند یاد کرد که طعام و شراب نخورد و از آفتاب با سایه نشود تا انگه که سعد از دین محمد باز گردد. پس سه روز بآفتاب نشست و طعام و شراب نخورد تا سعد گفت: یا امّاه اگر ترا هفتاد جانست، یکان یکان بینم که بیرون همی‌آید از گرسنگی و تشنگی، من از دین محمد بازنگردم. سعد این قصه با رسول خدا بگفت. جبرئیل آمد و این آیت آورد. رسول خدا گفت اللَّه تعالی چنین میفرماید که نفع دنیا از ایشان بازمگیرید امّا بشرک ایشان را فرمان مبرید.

اینست که ربّ العالمین گفت: فَلا تُطِعْهُما إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ، معنی آنست که در شرک مادر و پدر را فرمان مبرید که شما را با ایشان بنخواهند گذاشت، شما را باز من باید گشت.

عن بهز بن حکیم عن ابیه عن جده، قال قلت: یا رسول اللَّه من ابرّ؟ قال: امّک قلت: ثم من؟ قال: ثم امّک. قلت: ثم من؟ قال: ثم امک. قلت: ثم من؟ قال: ثم اباک ثم الاقرب فالاقرب.

و عن انس بن مالک قال: قال رسول اللَّه (ص): «الجنّة تحت اقدام الامّهات».

وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِی الصَّالِحِینَ ای فی زمرتهم و جملتهم، و قیل فی مدخل الصالحین، و هو الجنّة. و گفته‌اند فِی اینجا بمعنی مع است و صالحین انبیاءاند. و قد مدح اللَّه عزّ و جلّ طائفة من الرسل فی القرآن بالصلاح، و هو من غایة ما یمدح به العباد. و نظیر الآیة قوله: وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ الآیة.

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذا أُوذِیَ فِی اللَّهِ ای اذا اصیب بمکروه فی سبب اظهار دین اللَّه جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ کعذاب اللَّه، ای ترک الایمان خوفا من عذاب الناس کما ینبغی ان یترک الکفر خوفا من عذاب اللَّه، فعدل عذاب الدنیا، الذی هو ساعة، بعذاب اللَّه الذی هو باق و لا ینقطع. قال الزجاج: جزع من عذاب الناس و لم یصبر علیه فاطاع الناس کما یطیع اللَّه من یخاف عذابه. معنی آنست که از مردمان قومی‌اند که بزبان میگویند: آمَنَّا بِاللَّهِ، اظهار ایمان بزبان می‌کنند امّا ایمان در دل ایشان راسخ نگشته و ثابت نشده و ایشان منافقان‌اند که از عذاب مردم چنان ترسند که از عذاب اللَّه باید ترسید. چون بلائی و رنجی از مردم بایشان رسد بسبب اظهار ایمان، ایشان از ایمان باز پس آیند و با کفر شوند و ندانند که عذاب اللَّه نه چون عذاب مردمان است: عذاب مردمان یک ساعت بود و آخر بسر آید و عذاب اللَّه جاوید بود که بسر نیاید. و انگه این منافقان چون وا مؤمنان رسند و مؤمنان را فتحی و دولتی و غنیمتی بود گویند: إِنَّا کُنَّا مَعَکُمْ علی عدوکم و کنّا مسلمین و انّما اکرهنا علی ما قلنا فاعطونا نصیبا من الغنیمة. گویند نصیب غنیمت بما دهید که ما هم چون شما گرویدگانیم و اگر بخلاف ایمان چیزی گفته‌ایم باکراه گفته‌ایم. ربّ العالمین ایشان را دروغ‌زن کرد، گفت: أَ وَ لَیْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِما فِی صُدُورِ الْعالَمِینَ من الایمان و النفاق.

وَ لَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا صدقوا فثبتوا علی الاسلام عند البلاء، و لیعلمنّ المنافقین بترک الاسلام عند البلاء و قال ابن عباس نزلت فی المؤمنین الذی اخرجهم المشرکون معهم الی بدر فارتدوا و هم الذین نزلت فیهم: الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ و قیل نزلت فی عیاش بن ابی ربیعة المخزومی حین اسلم فخاف علی نفسه و خرج فردّه اخواه لامّه ابو جهل و الحارث ابنا هشام و لم یزالا یعذّبانه حتی رجع الی الکفر فلمّا نزل قوله: جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ کَعَذابِ اللَّهِ هاجر مع رهط کانوا یعذّبون فاسلم و حسن اسلامه و هم الذین کان رسول اللَّه (ص) یدعو لهم اذا قنت و یقول: «الهم نجّ المستضعفین بمکة» فانجاهم اللَّه. و قال بعض العلماء نسخت هذه الایة قوله عزّ و جلّ: مَنْ کَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِیمانِهِ إِلَّا مَنْ أُکْرِهَ الایة.

وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا من قریش لِلَّذِینَ آمَنُوا منهم اتَّبِعُوا سَبِیلَنا ای کونوا علی مثل ما نحن علیه من التکذیب بالبعث بعد الممات و جحود الثواب و العقاب علی الاعمال فانکم ان اتبعتم سبیلنا فی ذلک فبعثتم و جوزیتم علی الاعمال نتحمّل آثام خَطایاکُمْ عنکم حینئذ قوله: وَ لْنَحْمِلْ خَطایاکُمْ لفظه امر و معناه جزاء، و المعنی ان اتبعتم سبیلنا حملنا خطایاکم. و قیل هو جزم بالامر کانّهم امروا انفسهم بذلک فاکذبهم اللَّه عزّ و جلّ، فقال و ما هم بحاملین من خطایاهم مِنْ شَیْ‌ءٍ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ فیما قالوا من حمل خطایاهم.

گفته‌اند این سخن ابو سفیان گفت و امیة بن خلف با عمر بن الخطاب گفتند او را که اگر در دین ابا و اجداد خود بودن و بر آن پائیدن تبعه‌ای خواهد بود ما آن تبعه از تو بر خود گیریم تا تو از ان بری شوی. ربّ العالمین ایشان را بر ان سخن دروغ زن کرد، گفت: ایشان دروغ میگویند و از گناهان و تبعات هیچکس هیچ چیز بر ندارند.

آن گه گفت: وَ لَیَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالًا مَعَ أَثْقالِهِمْ یعنی لیحملنّ اثقال انفسهم و اثقال من اضلّوهم و لا ینقصون من اثقال المحمولین عنهم شیئا و ذلک انهم یعاقبون علی کفرهم و یزادون عذابا لدعاء غیرهم الی الکفر لانّ الدعاء الی الکفر کفر، لانّ احدا لا یعذّب لذنب غیره. فتأویل الآیتین: انّ الکافر لا یحمل اثقال المرید حملا یخفّف ظهورهم منها و یبرّئ رقابهم و لکن یحمل الکافر مثل اثقال من اضلّه و لا ینقص من اثقاله و هو قوله عزّ و جلّ: لِیَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ کاملة یوم القیمة و من اوزار الذین یضلّونهم بغیر علم. و روی الحسن البصری مرسلا عن رسول اللَّه (ص) قال: ایّما داع دعا الی هدی فاتبع علیه و عمل به فله اجور الذین اتبعوه و لا ینقص ذلک من اجورهم شیئا و ایّما داع دعا الی ضلالة فاتبع علیها و عمل بها فعلیه مثل اوزار الذین اتبعوه لا ینقص ذلک من اوزارهم شیئا ثم قرأ الحسن: وَ لَیَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالًا مَعَ أَثْقالِهِمْ. و قال (ص): «من سنّ سنّة حسنة فله اجرها و اجر من عمل بها لا ینقص ذلک من اجورهم، و من سنّ سنّة سیّئة فعلیه وزرها و وزر من عمل بها لا ینقص ذلک من اوزارهم شیئا».

وَ لَیُسْئَلُنَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ عَمَّا کانُوا یَفْتَرُونَ من دعائهم الی الکفر ای یسألون سؤال توبیخ و تقریع لم فعلوه و بایّ حجة ارتکبوه، کما قال تعالی وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ.

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلی‌ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عاماً از ابن عباس روایت کرده‌اند که نوح (ع) چون نبوّت و بعثت بوی پیوست چهل ساله بود و هزار سال کم پنجاه سال مدت بلاغ و دعوت بود و بعد از طوفان شصت سال بزیست تا از نژاد وی مردم بسیار شدند جمله عمر وی هزار سال و پنجاه سال بود. و یروی عن ابن عباس ایضا موقوفا و مرفوعا انّ نوحا ارسل الی قومه و هو ابن ماتین و خمسین سنة و عاش بعد الطوفان مائتین و خمسین سنة.

باین قول عمر وی هزار و چهارصد و پنجاه سال بود و بقول عکرمه هزار و هفتصد سال عمر وی بود، و این آیت تحقیق آنست که ربّ العزّة گفت و لقد فتنا الذین من قبلهم یعنی و لقد بعثنا نوحا من قبل بعثتنا ایاک، فأقام فی قومه هذه المدة المدیدة یدعوهم الی دین اللَّه. فلم یقبل منه ذلک الّا القلیل الذین ذکرهم اللَّه فی قوله: وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِیلٌ. فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُونَ الطوفان کل شرّ عام یطیف بالناس من مطر دائم او موت جارف او طاعون او جدری او حصبة او مجاعة، و هو فی هذه الایة الغرق، و قیل سماه طوفانا لانّ الماء فی ذلک الیوم طاف فی جمیع الارض.

فَأَنْجَیْناهُ وَ أَصْحابَ السَّفِینَةِ من الغرق وَ جَعَلْناها یعنی السفینة آیَةً لِلْعالَمِینَ‌ سفینة نوح کانت اوّل سفینة فی الدنیا فابقیت السفن آیة و عبرة للخلق و علامة من سفینة نوح. و هو قوله عز و جلّ: وَ لَقَدْ تَرَکْناها آیَةً و قیل معناه جعلنا نجاة من فی السفینة من الغرق دلالة یستدل بها علی صدق نوح و قیل جعلنا العقوبة آیة ای عظة للعالمین یعظون بها.

وَ إِبْراهِیمَ یعنی و اذکر ابراهیم إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ، اعْبُدُوا اللَّهَ وحده، وحدّوه و لا تعبدوا غیره وَ اتَّقُوهُ ای اتقوا عذابه فی مخالفة امری ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ ای ما امرتکم به خیر لکم إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ الخیر و الشر.

إِنَّما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً إِنَّما فی قوله: إِنَّما کافة، و لیست بمعنی الذی، و الوثن ما کان من الحجارة و ما لا صورة له، و الصنم ما کان له صورة وَ تَخْلُقُونَ إِفْکاً الافک اسوء الکذب، و الخلق یکون باللسان من قول الکذب او الصنعة بالید. یقال خلق و اختلق ای افتری. خلق هم بر دروغ زبان افتد هم بر فعل دست. وَ تَخْلُقُونَ إِفْکاً هر دو معنی احتمال کند: بر دروغ زبان معنی انست که شما بر اللَّه دروغ می‌گویید که می‌گویید اوثان شرکاء خدااند، و بر معنی فعل دست قول مجاهد است که: تصنعون اصناما بایدیکم فتسمّونها آلهة و ذلک افک.

و برین قول معنی آنست که إِنَّما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً و انتم تصنعونها و تنحتونها. خبر میدهد ربّ العزة از ابراهیم خلیل که قوم خود را گفت شما فرود از اللَّه بتانی را می‌پرستید که خود ساخته‌اید و تراشیده‌اید همان است که جایی دیگر گفت: أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ.

ثم قال: إِنَّ الَّذِینَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا یَمْلِکُونَ لَکُمْ رِزْقاً ای لا یقدرون علی ان یرزقوکم. یقال ملکت الشی‌ء اذا قدرت علیه. و منه قول موسی: لا أَمْلِکُ إِلَّا نَفْسِی وَ أَخِی ای لا اقدر الّا علی نفسی و اخی و منه قول بنی اسرائیل: ما أَخْلَفْنا مَوْعِدَکَ بِمَلْکِنا، ای بقدرتنا فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ ای سلوا اللَّه حوائجکم وَ اعْبُدُوهُ وحدوه وَ اشْکُرُوا لَهُ علی ما انعم علیکم و هو المستحق للشکر و اعلموا انکم الیه و الی حکمه صائرون فی عواقب امورکم.

وَ إِنْ تُکَذِّبُوا فَقَدْ کَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِکُمْ هذا تسلیة للرسول (ص) و دعاء له الی الصبر و زجر لمخالفیه فیما فعلوه من التکذیب و الجحود. فقال، وَ إِنْ تُکَذِّبُوا یا معشر المشرکین رسولنا محمدا فیما دعاکم الیه فقد کذبت جماعات من قبلکم رسلها فیما دعتهم الیه من الحق فسبیلکم فی استحقاق العذاب سبیلهم. وَ ما عَلَی الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِینُ، ای ان ترکهم ایمانهم لیس بنقص لک و لا ذنب لانّه لیس علیک الا تبلیغ ما اوحی الیک بلاغا مفهوما بیّنا. ثم ان لم یؤمنوا فانّ غائلة کفرهم عائدة الیهم، لا الیک. و الْبَلاغُ الْمُبِینُ الذی یبیّن لمن سمعه ما یراد به.

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode