گنجور

 
میبدی

قوله تعالی: «وَ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» و او راست هر که در آسمان و زمین کس است، «وَ مَنْ عِنْدَهُ» و ایشان که نزدیک وی‌اند، «لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ» خویشتن را بزرگ نمی‌دارند و از بنده بودن او را ننگ نمی‌دارند و از پرستش او سر نمی‌کشند. «وَ لا یَسْتَحْسِرُونَ» (۱۹) و از پرستش هیچ فرو نمی‌مانند.

«یُسَبِّحُونَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ» می‌ستایند و می‌پرستند و نماز میکنند شب و روز، «لا یَفْتُرُونَ» (۲۰) سست نمیشوند.

«أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً» این خدایان که ایشان گرفتند آنند. «مِنَ الْأَرْضِ هُمْ یُنْشِرُونَ» (۲۱) که مردگان را از گور. برانگیزانند.

«لَوْ کانَ فِیهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ» اگر در آسمان و زمین خدایان بودی جز از اللَّه تعالی، «لَفَسَدَتا» هم کار آسمان تباه گشتی هم کار زمین، «فَسُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ» پاکی اللَّه تعالی را خداوند عرش. «عَمَّا یَصِفُونَ» (۲۲) از آنکه مشرکان صفت می‌کنند.

«لا یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ» نپرسند اللَّه تعالی را از آنچه می‌کند که چرا کردی، «وَ هُمْ یُسْئَلُونَ» (۲۳) و ایشان را پرسند.

«أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً» جز از او خدایان گرفتند، «قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ» بگوی حجت و برهان خود بیارید در پرستش ایشان، «هذا ذِکْرُ مَنْ مَعِیَ» درین نامه یاد کرد و قصه هر کس است که با منند و سخن اللَّه تعالی با این مت، «وَ ذِکْرُ مَنْ قَبْلِی» و یاد و قصه هر که پیش از من، «بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ الْحَقَّ» بلکه بیشتر ایشان آنند که کار راست و سخن راست نمی‌دانند، «فَهُمْ مُعْرِضُونَ» (۲۴) ایشان روی گردانیده می‌باشند.

«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ» نفرستادیم پیش از تو هیچ فرستاده‌ای، «إِلَّا نُوحِی إِلَیْهِ» مگر پیغام دادیم باو. «أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ» (۲۵) که نیست خدای مگر من مرا پرستید.

«وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً» گفتند که رحمن فرزندی گرفت، «سُبْحانَهُ» پاکی و بی عیبی او را، «بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ» (۲۶) بلکه بندگانند نواختگان.

«لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ» بی دستوری او سخن نگویند، «وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ» (۲۷) و بفرمان او کار کنند.

«یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ» می‌داند اللَّه تعالی کرده ایشان «وَ ما خَلْفَهُمْ» و کرده آن که خواهند کرد، «وَ لا یَشْفَعُونَ» و شفاعت نکنند و آمرزش نخواهند، «إِلَّا لِمَنِ ارْتَضی‌» مگر آن کس را که اللَّه تعالی پسندد، «وَ هُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ» (۲۸) و ایشان از بیم او ترسندگانند.

«وَ مَنْ یَقُلْ مِنْهُمْ» و هر که از فریشتگان گوید، «إِنِّی إِلهٌ مِنْ دُونِهِ» من خدایم فرود از اللَّه. «فَذلِکَ نَجْزِیهِ جَهَنَّمَ» او آنست که او را پاداش کنیم دوزخ، «کَذلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ» (۲۹) چنان کنیم پاداش ستمکاران.

«أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا» نمی‌بینند ناگرویدگان، «أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً» که آسمانها و زمین بسته بودند، «فَفَتَقْناهُما» بگشادیم آن را هر دو، «وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ‌ءٍ حَیٍّ» و بیافریدیم از آب هر چیزی زنده، «أَ فَلا یُؤْمِنُونَ» (۳۰) بنگروند که ما تواناییم؟ «وَ جَعَلْنا فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ» و در زمین کوه‌ها بلند کردیم، «أَنْ تَمِیدَ بِهِمْ» تا زمین ایشان را بنگرداند «جَعَلْنا فِیها فِجاجاً سُبُلًا» و در زمین راهها فراخ ساختیم، «لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ» (۳۱) تا ایشان راه دانند که روند.

«وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً» و آسمان کازی کردیم «مَحْفُوظاً» بی ستون نگاه داشته «وَ هُمْ عَنْ آیاتِها مُعْرِضُونَ» (۳۲) و ایشان از چندان نشانهای توانایی روی گردانندگان.

«وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ» او آنست که بیافرید شب و روز، «وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ» و خورشید و ماه را، «کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ» (۳۳) همه در چرخ آسمان شنا و می‌برند.

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode