گرچه کندت مساعدت روز بهی
آخر ز قضا به هیچ حیلت نرهی
تا هست بده چه فایده زآنکه نهی
دشمن ببرد خاک خورد گر ندهی
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
گرچه کندت مساعدت روز بهی
آخر ز قضا به هیچ حیلت نرهی
تا هست بده چه فایده زآنکه نهی
دشمن ببرد خاک خورد گر ندهی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آمد بر من قاصد آن سرو سهی
آورد بهی تا نبود دست تهی
من هم رخ خود بدان بهی مالیدم
یعنی ز مرض نهادهام رو به بهی
ناگه ز درم در آمد آن سرو سهی
پر غم دل من کرد ز هر غصه تهی
از نار و بهیش یافتم روزبهی
بسپرد بیکبار بمن نار و بهی
شفتالوی آبدارت ای سرو سهی
آمد ز ره بوسه به دندان رهی
سیب زنخت در دل من نار افکند
زین سوخته ناید پس از این بوی بهی
ای سر تا پا به تازگی سرو سهی
از جمله نیکوان به خوبی تو بهی
بر حسن و جمال بیش می افزاید
چشم آر و را چو خاک بر روی نهی
بنگر بنگر، ای دل! اگر مرد رهی
تا تو ز حجاب هر دو عالم برهی
این شعبدهٔ لطیف را بر چه نهی
هم حقّه از او پُر است و هم حقّه تهی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.