لبیبی
»
ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی
»
شمارهٔ ۳۳ - به شاهد لغت هلیدن، بمعنی فرو گذاشتن
چو گرگ ستمگر بدامت فتد
هلیدن نباشد ز رای و خرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گذشته بر او سالیان هفتصد
پدید آوریده همه نیک و بد
همه نام کینشان بپرخاش مرد
دل جنگجوی و بسیج نبرد
همی توختند و همی تاختند
همی سوختند و همی ساختند
یکی ماه عارض یکی لاله خد
یکی سیم ساعد یکی سرو قد
خردمند را می چه گوید خرد؟
چه گویدش؟ گوید «حذر کن ز بد»
بدان وقت گوید همیش این سخن
کهش از بد کنش جان و دل میرمد
خرد بد نفرمایدت کرد ازانک
[...]
مر اندامش ایزد یکایک ستود
هنرهاش را بر هنر برفروزد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.