مائیم بر صفات و صفات تو عین ما است
دیدم بعینه ای که توئی عین کاینات
در عین کاینات عیانی چو آفتاب
ذرات او به پیش تو نه صبر و نه ثبات
شد ممتنع ز غیر وجود تو هر چه هست
ای واجب الوجود توئی جان ممکنات
شد لایزال اسم تو و لم یزل صفت
اسمت ترقی است نه اسم تنزلات
ما غرق بحر وحدتت ای حی لایموت
در جان خویش یافته سرچشمه حیات
باقی است جان صالح و فانی نمی شود
یعنی بر آفتاب بود جان ممکنات
علم الیقین هر آینه عین الیقین شود
کوهی بچشم دوست چو دیدی صفات ذات
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای روز عید خلق وز خلق را نجات
بر تو بخیر باد و سعادت شب برات
باشد بلی بخیر و سعادت برات تو
چون خلق را زعدل تو باشد زغم نجات
در دیده مروت و اندر تن خرد
[...]
جبار عرش و فرش و قدیم صفات و ذات
معبود مملکت ملک کون و کاینات
ذاتی قدیم بوده ولیکن نه از قدم
حیی همیشه زنده ولیکن نه از حیات
بر آسمان چو مشعله از قدرتش نجوم
[...]
هرگز ندید چشم جهان روی مکرمات
کوته نشد ز دامن کس دست حادثات
بر زایران نگشت گشاده در عطا
بر اهل فضل بسته نشد راه نایبات
بی مجد دین صفی سلاطین نجیب ملک
[...]
یک بوسه زان دو شکَرِ شیرین تر از نبات
ارزد به نزد من به همه ملکِ کاینات
خضر از کجا و خطِّ غبار تو از کجا
یک بوسه از لب تو و صد چشمه ی حیات
خواهد که احتراز کند از بلا خرد
[...]
ای دیده در شناختن حال کاینات
باید که باشدت نظری از سر انات
بنیاد کارها همه بر هفت و چار دان
نه از سر تهتک رأی از ره ثبات
زان هفت و زین چهار که مجموع یازده است
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.