خط ریحان تو از نسترن آمد بیرون
در گل نسترنت یاسمن آمد بیرون
غنچه صد لخت قبا را به سحر گه زد چاک
تا گل اندام تو از پیرهن آمد بیرون
بهوای گل رویت دلم از کتم عدم
همچو بلبل بچمن نعره زن آمد بیرون
بوئی از سنبل زلف تو صبا برد به چین
از خطا آهوی مشکین ختن آمد بیرون
مصطفی گفت که از غیب هویت اول
بهر اظهار خدا نور من آمد بیرون
شاه لولاک ز خلوتگه خاص وحدت
با سر زلف شکن پرشکن آمد بیرون
لب دلدار چه فرمود نفخت فیه
روح من همچو شکر زان دهن آمد بیرون
روحم از لعل لبش خورد شرابی شیرین
آنکه از سینه ما در لبن آمد بیرون
چون بیاد لب لعلش دل ما خون بگریست
اشک از دیده عقیق یمن آمد بیرون
وه چه سر است که آن روز خدا در محشر
بهر یک دیدن اویس قرن آمد بیرون
کوهیا روح اضافی که شنیدی نطق است
کز خدا پیش محمد سخن آمد بیرون
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.