صبح پیش رخ تو دم نزند
سرو پیش قدمت قدم نزند
نقش شیرینت بیند ار شاپور
گر چه تیغش زنی قلم نزند
خضر پیش لبت به آب حیات
لب چه باشد که دست هم نزند
نرگست چون سپاه غمزه کشد
عقل جز خیمه در عدم نزند
سر من و آستان تو، هر چند
که مسلمان در صنم نزند
تنم از بار عشق تو خم شد
کیست کز بار عشق خم نزند
صبر کم می زند قدم زین سوی
اینچنین کو که پای کم نزند
چشم می زن ز دیده بر خسرو
که به شب پلک خود بهم نزند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواجه چون بیغلام دم نزند
زن پاکیزه نیز کم نزند
عقل در جای نطق کم نزند
چون بدینجا رسید دم نزند
عاقل اندر خطر قوم نزند
مرد دانا ز جنگ دم نزند
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.