گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

در آن هجوم که یار تو پادشا باشد

غم گدا که بود، زیر پا کرا باشد؟

منم به سوز و گدازش، به یاد سیم برت

چو مفلسی که هوسناک کیمیا باشد

یگانه با تو چنانم که در جدایی تو

چو یک تنم که ازو نیمه جدا باشد

تو پادشاه بتانی و خاطرم اینست

که شغل روسیهی بر درت مرا باشد

شوم فدای جمالی که گر هزاران سال

کنم نظاره، هنوز آرزو به جا باشد

بلا و فتنه از ان نخل باد، یارب، دور

که برگ و فتنه او میوه بلا باشد

ندانم این دل آواره را که فتوی داد

که بت پرستی در عاشقی روا باشد

فغان ز باد که بوی تو بهر کشتن خلق

همی برد که چو من بیدلی کجا باشد؟

مخواه عاقبت، ای پندگوی، خسرو را

چو عاشق است، رها کن که مبتلا باشد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode