گل ز روی تو فرو می ریزد
مشک در زلف تو می آویزد
از پی دیدن روی چو گلت
باد صد نقش همی انگیزد
هر که آن خط مسلسل بیند
خاک بر خط دبیران ریزد
چون سحر بوی تو آید به چمن
باد صبح از سر گل برخیزد
دست شستم ز دل خون گشته
زانکه با زلف تو می آمیزد
چشم بیمار تو از خون دلم
می خورد باده نمی پرهیزد
سر نهاده ست چو خسرو به غمت
سر نهد، گر ز غمت بگریزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرد مسکین ز زمین چون خیزد
گر نه در دامن باد آویزد
زن چو با مرد جوان آمیزد
زال باید ز میان برخیزد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.