گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

خرم آن لحظه که مشتاق به یاری برسد

آرزومند نگاری به نگاری برسد

دیده بر روی چو گل بنهد و نبود خبرش

گر چه بر دیده ز نوک مژه خاری برسد

گر چه در دیده کشد هیچ غبارش نبود

هر کجا از قدم دوست غباری برسد

لذت وصل نداند مگر آن سوخته ای

که پس از دوری بسیار به یاری برسد

قیمت گل بشناسد، مگر آن مرغ اسیر

که خزان دیده بود پس به بهاری برسد

ای خوش آن پاسخ تلخی که دهد از صبرم

که خماری شکن ار بعد خماری برسد

خسروا، یار تو، گر می نرسد، یاری کن

بهر تسکین دل خویش که آری برسد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode