گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

مست من باز جدایی ز سر آغاز نهاد

راه خلقی زد و تهمت به سر ناز نهاد

خلق دیوانه شد آن لحظه که از رعنایی

کله کژ به سر سرو سرافراز نهاد

مست شد ده دل و در راه برآمد صد جان

در خرامش چو برآورد قدم، باز نهاد

ای عفاالله ز پی کشتن ما در چشمت

حسن خاصیت شمشیر سرانداز نهاد

ناله ام نیست خوش، اما ز نی سوخته پرس

عشق ذوقی که درین نغمه ناساز نهاد

هر طرف سوخته ای چند به خاک افتاده است

شمع خود سوزش پروانه چه آغاز نهاد؟

ای بسا خواجه مقامر که ز بعد مردن

سر به شاگردی آن چشم دغاباز نهاد

بو که خسرو سخنی بشنود از تو هر شب

زیر دیوار تو صد گوش به آواز نهاد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode