چه وزن ماه سما را برابر رویت
که آفتاب فلک نیست هم ترازویت
برابری نکند با تو آفتاب، اگر
هزار بار برابر کنند با رویت
دو زلف تو ز پس گوشهات دانی چیست؟
دو زاغ، لیک از آن کمان ابرویت
ز تشنگان لبت شربتی دریغ مدار
کنون که آب لطافت روانست در جویت
شب فراق درازست، من، نمی دانم
که مبتلای شبم یا از آن گیسویت
شبم چگونه نباشد دراز از هجران
که هیچ می نتوانم گسست از مویت
برون جه از کف غم، خسروا، چو تیر از شست
کمان عشق مکش، نیست چون به بازویت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زهی زمانه ناساز هم نکو گویت
فتاده روز و شب از دیده در تکاپویت
نگارخانه حکمت ضمیر جان بخشت
گشاد نامه حاجت ضمیر دل جویت
بهار دیده منقش ز عکس گلرنگت
[...]
مرا چو قبله نگردد به عیدگه رویت
ز عیدگه کنم آهنگ کعبه کویت
تو عید خلقی و قربانت آنکه مردم را
کشد به غمزه خون ریز چشم جادویت
اگر چه نیست درین عید رسم مه دیدن
[...]
مجاورم چو سگان بهر پارس در کویت
فرشته را نگذارم که بگذرد سویت
چه جای آنکه به بیگانه بینمت همدم
که جان خویش نخواهم که بشنود بویت
بدود آه جهانی سیه کنم هر شب
[...]
ز من مرنج بسی گر نظر کنم سویت
گرسنه چشمم و سیری ندارم از رویت
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.