از بند زلف غمزدگان را سبب فرست
وز قند لعل دلشدگان را طرب فرست
از من به فن لب آمده جانی ربوده ای
یک بوسه نامزد کن و بازم به لب فرست
تو ماه و من چو تار قصب در غمت ضعیف
ای ماهتاب، نور به تار قصب فرست
امروز چون به خنده رطب لب گشوده ای
ما را خبر از آن رطب بوالعجب فرست
سلطانی از پی تو فرستاد جان، تو نیز
از وعده وصال به جانش طرب فرست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.