زلف شستش که به هر مو دل دیگر بسته ست
بر دل من همه درهای خرد در بسته ست
مژه ها آخته چشمش، به چه سان زنده رهم
من ازان ترک که صد دشنه و خنجر بسته ست
ابلهی باشد بیم سر و لاف باری
با سواری که به فتراک بسی سر بسته ست
زیب اگر آنست که بر قامت او دیدم، باغ
تهمتی بیهده بر سرو و صنوبر بسته ست
روزی آن نرگس پر خواب به رویم بگشاد
مردمی نیست که بر غمزدگان در بسته ست
مرد حاجی به بیابان و خبر کی دارد
کعبه زان نامه که بر پای کبوتر بسته ست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.