هر شبم کآهم به عالم دم زدی
آتش اندر خرمن عالم زدی
سوخت جانم را غم و غم سوختی
ذره ای سوز من ار بر غم زدی
گر دلم را دست بودی بر فلک
دیده ای سقفش که چون برهم زدی
زین زبان دانی اگر جم بودمی
آسمانم بوسه بر خاتم زدی
در تن خاکی و سلطانی بدی
خاک پایم آسمان را کم زدی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چشم چون نرگس اگر بر هم زدی
آتش اندر جملهٔ عالم زدی
آب را و خاک را بر هم زدی
ز آب و گل نقش تن آدم زدی
بر فراز آسمان پرچم زدی
با ملایک بال و پر برهم زدی
بسکه از معماری خود، دم زدی
خانهٔ تدبیر را، بر هم زدی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.