گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

چه بد کردیم کز ما برشکستی؟

ز غم بر جان ما نشتر شکستی

روان شد گریه تا گیرد عنانت

گذشتی و عنان را بر شکستی

مرا در طعنه خصمان فگندی

به سنگ ناکسان گوهر شکستی

تنم خستی و خونم نوش کردی

چرا می خوردی و ساغر شکستی؟

دلم را خرد بشکستی به هجران

قوی بتخانه ای را در شکستی

چه شکل است این که دین را غارتیدی؟

چه نازست این که هم، کافر، شکستی؟

چه بانگ پای اسپ است این که در وجد؟

نوا در حلق خنیاگر شکستی؟

نگویم زلف کان دزد سیه را

نکو کردی که پا و سر شکستی

گره محکم زدی بر جان خسرو

که زلف عنبرین را بر شکستی

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode