گر نه کمند بلاست بر دل عشاق تو
بهر چه نازی کند زلف تو بر ساق تو
تو که به غلتاق تنگ چست در آمد تنت
پرده دل را درید رشک بغلتاق تو
بو که بیاید ز تو شستن نعل سمند
پای بزرگان گرفت گریه عشاق تو
گریه کنم تا مگر ز ابرو اشارت کنی
لیک ز باران من غم نخورد طاق تو
پیش تو مردن مرا چون نگذارد رقیب
بهر چه باری زید خسرو مشتاق تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.