پر زخم است و شکست زلف گرانبار تو
زانکه هزاران دل است بسته هر بار تو
خط که بر آن لب کشید از سر کلک قضا
نقش فنا زد رقم بر لب خونخوار تو
زنده به کویش نماند، وه که چه مردم کش است
همچو طبیبان خام نرگس بیمار تو
فاتحه خوان است خلق سوی سرایش که هست
خاک شهیدان عشق کهگل دیوار تو
هر که زبان می کشید از پی تو سوی من
همچو من بی زبان گشت گرفتار تو
ای سر خسرو ترا مژده که هر بامداد
فتنه به قصابیست بر سر بازار تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا که درآمد به باغ چهره گلنار تو
اه که چه سوز افکند در دل گل نار تو
دود دل لالهها ز آتش جان رنگ تو
پشت بنفشه به خم از کشش بار تو
غنچه گلزار جان روی تو را یاد کرد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.