گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

پر زخم است و شکست زلف گرانبار تو

زانکه هزاران دل است بسته هر بار تو

خط که بر آن لب کشید از سر کلک قضا

نقش فنا زد رقم بر لب خونخوار تو

زنده به کویش نماند، وه که چه مردم کش است

همچو طبیبان خام نرگس بیمار تو

فاتحه خوان است خلق سوی سرایش که هست

خاک شهیدان عشق کهگل دیوار تو

هر که زبان می کشید از پی تو سوی من

همچو من بی زبان گشت گرفتار تو

ای سر خسرو ترا مژده که هر بامداد

فتنه به قصابیست بر سر بازار تو