گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

من آن نیم که به عمر از وفای خود بروم

ز آستانت به حسن رضای خود بروم

منم فتاده به خاکی و هر زمان چون باد

گذر کنی به سر من ز جای خود بروم

به راه بی سر و پا می روم که آب دو چشم

رها نمی کندم تا به پای خود بروم

چنان ضعیف شدم، گر دعای وصل کنم

ز آه خود به فلک با دعای خود بروم

مرا جهان بلا بر سر است و می خواهم

که سر نهم، ز جهان با بلای خود بروم

به دست بوس خیال تو گر شود ممکن

درون دیده صورت نمای خود بروم

در انتظار وصالت ز دست شد خسرو

دلت نشد که به سوی گدای خود بروم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode