راز دل پوشیده با جانان برم
درد را در خدمت درمان برم
نیک می دانم که خویش بازگشت
چون برو درد سر هجران برم
ای مسلمانان، نپندارم که من
از چنان کافر دلی ایمان برم
دلبرا، زینسان که دیدم شکل تو
من عجب باشد که از تو جان برم
دادیم تو جان که، جانا دل بده
بنده ام، از جان و دل فرمان برم
دل به موی آویخته پیشت کشم
دزد گردن بسته بر سلطان برم
زلف را از بند خسرو گو که چند
رنج این سودای بی پایان برم؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من ندانم تا ازین غم جان برم
ترک جان گفتم اگر ایمان برم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.