گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

افتادگان راه توییم از سر نیاز

دستی بگیر و در قدمت سر ز ما بباز

شمع جهانفروز تویی در جهان، ولی

ماییم از برای تو در سوز و در گداز

از ما چه احتراز نمودی که در جهان

هرگز نکرد شمع ز پروانه احتراز

گر تو نماز جانب محراب می کنی

ما می کنیم در خم ابروی تو نماز

ببرید زلف و کرد به خسرو اشارتی

یعنی که عمر تست نمی خواهمش دراز

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode