از چشم تو که هست ز تو جان شکارتر
دل نیست در جهان ز دل من فگارتر
می گوی تلخ از آن لب شیرین که زهر تست
ز آب حیات بر دل و جان سازگارتر
خلق از تو با کمال وفا با شکایتند
من هر چه بیش می کشیم شرمسارتر
پیش تو جان شکافم و باور نیایدت
هرگز ندیده ام ز تو بی استوارتر
گفتم که هوشیار شو، ای دل، به کار عشق
عقلم به گوش گفت ز من هوشیارتر
در عشق بدگوار بود پند دشمنان
حقا که پند دوست از آن ناگوارتر
پرسی که چون نخست دلت بیقرار نیست
گر باورم کنی قدری بیقرارتر
رخ هر چه بیش بر در تو می زنم به سنگ
بختم نگر که هست زرم بی عیارتر
هم خود برون برآر، چو خسرو بگویدت
کاخر ز چیست چشم من سوکوارتر؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق و دردهای ناشی از آن است. شاعر ابتدا از جذابیت و تأثیر شگرف چشم معشوق بر دل و جانش سخن میگوید و بیان میکند که هیچ چیزی در دنیا به اندازهی عشق او دردآور نیست. سپس از تلخیهایی که در عشق تجربه کرده و کلام شیرین معشوق که زهرآگین میشود، صحبت میکند. او به وفاداری مردم اشاره میکند که نسبت به او شکایت دارند، در حالی که خودش از عمق دردش خجالتزده است. شاعر در ادامه میگوید که اگرچه در عشق جانش را به خطر میاندازد، اما به معشوق مطمئن نیست و تا به حال انسانی به بیثباتی او ندیده است. او از دل خود میخواهد که در عشق هشیار باشد و به نصیحت دیگران گوش کند. سپس با نگاهی به وضعیت خود، میپرسد که آیا معشوق هنوز هم نسبت به او بیقرار نیست و هرچه بیشتر به در او میکوبد، احساس سرنوشت بدتری را میبیند. در نهایت، شاعر از معشوق میخواهد که به او پاسخ دهد که آیا نگرانی چشمان او از چه چیزی ناشی میشود.
هوش مصنوعی: چشم تو جان را به دام میاندازد، دل دیگری در دنیا نیست که به شدت دل من رنجیده باشد.
هوش مصنوعی: میگوید که هر چند حرفی تلخ و دشوار است، اما لبان شیرین از زهر تلخ، از آب حیات بر دل و جان سازگارتر و مناسبتر هستند.
هوش مصنوعی: مردم با احترام و وفاداری به تو نگاه میکنند، اما از درد و شکایتهای خود میگویند. هر چه بیشتر رنج میبرم، احساس شرمساری و ناتوانی من بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: من برای تو جانم را فدای میکنم، اما تو هرگز باور نخواهی کرد. من هرگز کسی را نداشتهام که از تو در ناپایداری و بیثباتی بیشتر باشد.
هوش مصنوعی: به دل گفتم که در عشق هوشیار باش، اما عقل من به من گفت که تو از من هم بهتر میدانی.
هوش مصنوعی: عشق مشکلات و چالشهایی دارد که نصیحتهای دشمنان در مورد آن، واقعاً آزاردهنده است. اما از طرف دیگر، نصیحتهای دوستان نیز ممکن است حتی از آن بدتر باشد.
هوش مصنوعی: از تو میپرسم چرا دلات بیقرار نیست؛ اگر به من اعتماد کنی، شاید کمی بیشتر دلت بیقرار شود.
هوش مصنوعی: هر چه بیشتر به تو نزدیک میشوم و با زیباییات آشنا میشوم، باید به سرنوشت خود نگاه کنم که قدرت و ارزشم را کمتر از آن میبیند که شایستهاش هستم.
هوش مصنوعی: خودت را بیرون بیاور، هنگامی که خسرو به تو میگوید که آیا در پایان، چشم من به چه چیزی نظر دارد که از تو اندوهگینتر باشد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در شهر مرد نیست ز من نابکارتر
مادر پسر نزاد ز من خاکسارتر
مغ با مغان به طوع ز من راستگوی تر
سگ با سگان به طبع ز من سازگارتر
از مغ هزار بار منم زشت کیشتر
[...]
آن است دوستدار که هر چند دشمنی
بیند ز دوست بیش، شود دوستدارتر
بر سر هزار سنگ ستم گر خورد ازو
گردد بنای عشقش ازان استوارتر
با آنکه هر زمان شوم از غصه زارتر
گردم زمان زمان به تو امّیدوارتر
چون بیندم زگریه مستانه شرمسار
در خنده میشود که شوم شرمسارتر
رنجاندم ز وعده خلافی، ولی چه سود
[...]
از خط سبز چهره شود آبدارتر
در نو بهار، صبح بود بی غبارتر
با هم خوش است لطف و عتاب پر یرخان
ممزوج شد چو باده، بود کم خمارتر
دردل خلد ز قهر فزون لطف بی محل
[...]
سیمین عذار اوست، ز خط خوش عیارتر
آیینه در نقاط بود بی غبارتر؟!
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.