گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

حدیث حسن تو زین پس کفایتی برسد

که فتنه ای ز تو در هر ولایتی برسد

شود به فتوی خط تو خون حسن مباح

اگر به روی تو بر گل روایتی برسد

دلت بگفت کسی از ستم نیاید باز

مگر ز غیب مر او را هدایتی برسد

ز بیم با تو حدیثی نمی توانم گفت

که از من و تو به هر کس حکایتی برسد

اگر مرا نرسد با تو راز خود گفتن

ترا، اگر کنی، ای جان، عنایتی برسد

ز آه من به جهان صبح رستخیز دمید

بود که شام غمت را نهایتی برسد

چو غنچه پای به دامان صبح کش، خسرو

ز دوست بو که نسیم عنایتی برسد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode