گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

من نشنیدم که خط بر آب نویسند

آیت خوبی بر آفتاب نویسند

هجر کشیدیم تا به وصل رسیدیم

نامه رحمت پس از عذاب نویسند

صبر طلب می کنند از دل شیدا

همچو براتی که بر خراب نویسند

شرح رخ خوب و زلف غالیه گونت

بر ورق زر به مشک ناب نویسند

قصه خونریز این دو دیده خسرو

کاش بر آن چشم نیم خواب نویسند

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode