هر نیر که بر جان ز تو از دور رسیده
صد دفتر شعر از حسن و خسرو سلمان
ما روی تو دیدیم و زجان مهر بریدیم
دل آمده نزدیک و بر او دوخته دیده
هر زاهد انگشت نمائی که بمحراب
نظارگی یوسف اگر دست بریده
من چون کشم آن زلف که صورتگر چینش
ابروی تو دیده سر انگشت گزیده
گر در دهن او چو نبات آن خط مشکین
چون خامه به انگشت تخیل نکشیده
گفتار لطیف تو کمال آب حیاتست
از غایت تنگیست ز لبهاش دمیده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.