ای زغمت دل به جفا مبتلا
بی تو به صد گونه بلا مبتلا
ساکن کوی تو به چنگ رقیب
چون به سگ خانه گدا مبتلا
همچو دل خون شده در دست تو
با رخ و با آن کف پا مبتلا
با تو چه گویم که چه ها میکشد
دایم از آن زلف دو تا مبتلا
غصه خط یا غم خالت خورم
بین که شد این دل به چه ها مبتلا
کرد در آیینه نظر حسن تو
دید به خود نیز ترا مبتلا
هجر بسر شد به نیاز کمال
یافت رهایی به دعا مبتلا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.