گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
کمال خجندی

گر به میخانه حریف می و شاهد باشم

به که در صومعه بنشینم و عابد باشم

وقت آن شد که اقامت به خرابات کنم

تا به کی معتکف گوشه مسجد باشم؟

دامن پیر مغان گر فتد این بار بدست

من سرگشته چرا طالب مرشد باشم؟

سال‌ها بر در میخانه نشینم به از آن

که ازین گوشه‌نشینان مقلد باشم

زهد در صومعه می‌ورزم و این رندی نیست

رندی آنست که در میکده زاهد باشم

یار اگر ز آه من خسته نگر اندیشد

فارغ از قصد بداندیشی حاسد باشم

زندگی در سر تقوی شد و حیف است کمال

که همه عمر درین فکرت فاسد باشم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode