گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
کمال خجندی

کشت چشم تو ام به شیوه و ناز

نظری سوی کشتگان انداز

خستگان را به پرسشی دریاب

بیدلان را به وعده‌ای بنواز

دل بیچاره شد ز هجر تو خون

چاره کار او به وصل بساز

امشب افکن ز روی خویش نقاب

شمع مجلس ز شرم گر بگداز

ما گداییم و مفلس و نوکر

ما غریبیم و تو غریب نواز

از تو سر گر طلب کنند ای دل

جان بنه بر سر و روان درباز

عاقبت زلف او به دست آری

گر بیابی کمال عمر دراز

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode