گدای کوی ترا پادشاه میخوانند
چو راه یافته بر آن در براه میخوانند
کمر به خدمت تو هر که بست شاهانش
بقدر مرتبه صاحب کلام می خوانند
بر آستان تو درویش بی سر و پا را
سرانه ملک و اصحاب جاه میخوانند
خیال روی نو هر پارسا که قبله نساخت
همه عبادت او را گناه میخوانند
کسی که لوح دل از نقش غیر پاک نشست
بحشر نامه او را سیاه میخوانند
دلا رهی بحریم وصال جو باری
ترا چو محرم آن بارگاه میخوانند
مرید وپیر بسر رقص می کنند کمال
چو گفت های تو در خانقاه میخوانند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.