غنچه از رشک دهان نو دهان گرد آورد
سوسن از تر سخنی تو دهان گرد آورد
خواست اندیشه برد را به میان و بدهانت
تنگ و باریک رهی دید عنان گرد آورد
رویت آورد خطی گرد که شدانده جان
از کجا روی تو این انده جان گرد آورد
تا که عطار چمن لخلخة زلف تو دید
طبله در بیست و همه رخت دکان گرد آورد
به لبت لعل چه ماند که همان است آخر
آنکه خورشید تو پروردش و گان گرد آورد
گفته ای جان و دلت زود بگیریم کمال
تا که بشنید حدیث نو روان گرد آورد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.